نمی دونم چی بنویسم...اصلا حال خوبی ندارم....هر کار کی کنم نگار فراموش کنم از فکرم نمیره...حتی سعی می کنم ازش متنفر شم بازم نمیشه
مث دیوونه ها ساعت 3 نصف شب رفتم جولو خونشون و محلشون آهنگ و زیاد کردمو زار زار تو ماشین گریه می کنم....وای دیگه نمی دونم چکار کنم....کاش عاشق نشده بودم
نگار بد کردی باهام
ولی هنوز دوست دارم و از خاطرم نمیری
:: بازدید از این مطلب : 1149
|
امتیاز مطلب : 222
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47